زهرازهرا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

فرشته کوچولوی خدا

سفرنامه کیش ۱

سلام دلبر نازنینم بازم با تاخیر اومدم دلم میخواست همون جمعه گذشته که از کیش برگشتیم بیام و خاطرات خوشمونو برات بنویسم ولی حسابی سرگرم خونه تکونی بودم و وقت نکردم الانم فکر نمیکنم بتونم تمام خاطرات رو بنویسم ولی سعی میکنم طی چند پست سفرنامه کیش مونو بنویسم خدا رو شکر سفر خیلی خوبی بود مخصوصا اینکه از اول مهر به دلیل مشغله درسی و کاری بابایی فرصت پیش نمی اومد سه تایی باهم باشیم و لذت ببریم ولی این سفر فرصت خیلی خوبی بود که ۴روز تمام لحظات کنار هم باشیم و از بودن در کنار هم لذت ببریم مخصوصا اینکه تو کیش آرامش خاصی برقراره و هوا هم خیلی عالی بود و خلاصه همه چی دست در دست هم داده بود تا ما با کوله باری از خاطرات خوش برگردیم، خدای مهربون به خا...
27 اسفند 1390

اولین سفر کیش زهرا

سلام دخمل خوشکلم حدود 3 ماهی هست که با بابایی تصمیم داشتیم ببریمت کیش که به خاطر مشغله زیاد بابایی فرصت منیشد ولی ایشالا امروز بعد از ظهر قراره بریم امیدوارم بهت خوش بگذره عزیز دلم   ...
19 اسفند 1390

واکسن هجده ماهگی

سلام نازنینم ساعت نزدیک ۱ بامداده ولی خوابم نمیبره نگران واکسن فردا هستم . خیلی معصومانه  و ناز خوابیدی الهی قربونت برم کاش فردا شب هم با همین آرامش بخوابی. راستی امشب بازی قایم موشک رو یاد گرفتی من خیلی این بازی رو دوست دارم البته هنوز بلد نیستی قایم بشه فقط من باید قایم بشم و شما بیای پیدام کنی خدای مهربون کمک کن واکسن فردا به خیر بگذره و دخترم اذیت نشه و هیچ مشکلی براش پیش نیاد پ ن ١: صبح روز دوشنبه با استرس شدید از خواب بیدار شدیم الهی بمیرم شما که همیشه تا ده صبح میخوابیدی اون روز ساعت ٨ بیدار شدی با مامان احترام رفتی حمام (آخه بعد از واکسن تا دو سه روز نمیشه ببرمت حمام) حدود ساعت ده و نیم از خونه رفتیم بیرون اول کارا...
15 اسفند 1390

این روزای عسلک

الهی فدات شم که هر وقت متوجه میشی میخوایم بریم بیرون کیف و موبایل و خللاصه هر چیزی که فکر میکنی برای بیرون رفتن لازمه رو میگیری دستت و دم در میایستی و هی میگی "دد" "دد" آخییی دخترم از دیدن زاینده رود نیمه خشک ناراحته   ...
8 اسفند 1390

بازم تاخیر!!!

سلام گل دخمل شیطون و بلا شاید به پای توجیح تنبلی هام بذاری ولی باور کن وقت نمیکنم بیام برات مطلب بذارم به هر حال مامانو ببخش نمیدونم از کدوم شیرین کاریهات بگم بازیهای خانم گل: بیرون رختن وسایل داخل کابینت، مخلوط کردن حبوبات، تخلیه کامل کیف که برات فرقی نداره  چه مدل کیفی باشه ، (کیف پول ،کیف دستی من ، کیف بابایی و ....کیف هرکسی که در دسترست باشه) ، تخلیه کشوی لباس، کمد جانماز، قفسه کتاب، بیرون ریختن اسباب بازیهات از تو تخت پارکت و....... خلاصه اینکه عاشق هر نوع بی نظمی وریخت و پاش هستی الهی قربونت برم چند وقتی میشه که یاد گرفتی خودت غذا بخوری البته نصفشو می ریزی رو زمین ولی تقریبا کنترل قاشق دستت اومده صبحا که از خواب پامی...
3 اسفند 1390
1